بچه مثبت

 امو مخفف emotianal.به دختر پسرای احساساتی میگن!آدمایی که یه جورایی از این

زندگی کردن خسته ان!آدمایی که دپرسن!غم دارن!تنهان...!احساس میکنن همه

تنهاشون گذاشتن حتی خانواده ولی واسه زندگی کردنشون مبارزه میکنن!

در کل شاخصه ی اصلی اموها زجر دادن به خودشون و فکر کردن همیشگی به خود کشیه .
اموها کلا از معصومیت خوششون میاد و به فکره گناه نیستن و راستگوییو خیلی دوس دارن.
اموها بی آزارن و در کل خودشونو از دنیا دور نگه میدارن و از خیلی حزبای کثیفه دیگه

مثله شیطون پرست ها و سینها بهترن . ولی تنها عیبه اون ها فکر به خودکشی و در بعضی موارد اقدام به اونه...

 

http://pluskid.ir http://plus-kid.com http://plus-kid.ir http://plus-kid.net http://plus-kid.org http://4girls.ir


        داغ کن - کلوب دات کام
سه شنبه 1 آذر 1390برچسب:emo,تنهایی,آهنگ,شعر,موسیقی, :: 9:53
شکوهمند

مردم و مرد شیر گیر 

 

در حیرتم ز چرخ که آن مرد شیر گیر 

 

 

با دست روبهان دغل شد چرا اسیر 

 

آن شاهباز عزٌ و شرف از چه از سریر 

با های و هوی لاشخوران آمدی به زیر 

این آتشی که در دل این مُلک شعله زد 

با نیروی جوان بُد و با فکر بکر پیر 

با عزم همچو آهن آن مرد سال بود 

با جوی های خون شهیدان سی تیر 

با مشت رنجبر بُد و فریاد کارگر 

با ناله های مردم زحمتکش و فقیر 

با خشم ملتی که به چنگال دشمنان 

بودند با زبونی یک قرن و نیم اسیر 

با آن که خفته است به یک خانه از حلب 

با آن که ساخته است یکی لانه از حصیر 

با مردمی که آمده از زندگی به تنگ 

با ملتی که گشته است از روزگار سیر 

افسوس شیخ و نظامی و مست و دزد 

چاقو کشان حرفه ای و مفتی اجیر .... 

 

«  دکتر علی شریعتی  »  

 

(دفتر های سبز ، ص ۲۶۳ )

 


        داغ کن - کلوب دات کام
شنبه 28 آبان 1390برچسب:شعر,اشعار,دکتر شریعتی, :: 2:50
شکوهمند

 

وه که چه زمینه آماده ای برای استعمار که فریاد بکشد :

- آزاد شو .

- از چی ؟

- دیگر « از چی » ندارد ؛ داری خفه می شوی ، هیچ چیز نداری ، محرومی ، آزاد شو ! از همه چیز آزاد شو !

آنکه در زیر سنگین ترین بارها خفته است و دارد خفه می شود ، فقط به نفس آزاد شدن و برخواستن از زیر آوار خفقان و فشار می اندیشد ، نه به چگونه آزاد شدن ، چگونه برخواستن !

زن آزاد می شود اما نه با کتاب و دانش و ایجاد فرهنگ و روشن بینی و بالا رفتن سطح شعور و سطح احساس و سطح جهان بینی ، بلکه با قیچی !

قیچی شدن چادر !

زن یک باره روشنفکر می شود !

«زن ، حیوانی که خرید می کند » ! تعریف جامع و مانعی که ارسطو از انسان می کند - «انسان ، حیوان ناطق » است - در زن ، تبدیل می شود به « انسان ، حیوانی که خرید می کند ».

یکی از همین مجلات مخصوص زن شرقی ، نوشته بود که در تهران از سال ۱۳۳۵ تا ۴۵ ، مصرف لوازم آرایش ۵۰۰ برابر شده است و موسسات زیبایی ۵۰۰ برابر.

۵۰۰ برابر رقم بسیار سنگینی است معجزه است ! ، در طول تاریخ بشر سابقه ندارد.

البته در سال ۴۵ ، اگر همین نسبت تصاعدی را تا امسال حساب کنیم.... من که عقلم قد نمی دهد.

در جامعه ، هر مصرفی ، مصرف هایی را تداعی می کند ، مثلا همین که قبایم عوض شد و کت و شلوار جایش را گرفت ، گیوه ام نیز فرق می کند و کفش می شودو......

برای عوض کردن مصرف باید عقیده ، تیپ ، سلیقه و سنت تاریخ و جامعه را نابود کرد ؛ این است که سرمایه داری برای دستمالی ، قیصریه را آتش می زند.

اکنون که باید تغییر پیدا کند و متفکرین و آگاهان جامعه ، ناشی و بی خبرند پس چه بهتر که من - سرمایه دار - دست به کار شوم و قالب هایم را آماده کنم تا همین که زن از قالب های سنتی اش در آمد ، قالب های خود بر سرش زنم و به شکلیش در آورم که می خواهم ، و آنگاه او را - به جای خودم - مامور در هم ریختن جامعه خودش کنم. به اصطلاح مشهور فرانکو :« ستون پنجم » نیروی خارجی ، در داخل !

« دکتر علی شریعتی »

(زن ، ص ۱۰۹ و ۱۱۰ )


        داغ کن - کلوب دات کام
شنبه 28 آبان 1390برچسب:شعر,اشعار,دکتر شریعتی,زن, :: 2:28
شکوهمند

 تا حال حرف زدن زبان را می شنیدم، حرف زدن قلم را می خواندم، حرف زدن اندیشیدن را، حرف زدن خیال را و حرف زدن تپش های دل را، حرف زدن بی تابی های دردناک روح را، حرف زدن نبض را در آن هنگام که صدایش از خشم در شقیقه ها می کوبد و نیز حرف زدن سکوت را می فهمیدم ... ببین که چند زبان می دانم!

من می دانم که چه حرف هایی را با چه زبانی باید زد، من می دانم که هریک از این زبانها برای گفتن چه حرف هایی است.
حرف هایی است که باید زد، با زبان گوشتی نصب شده در دهان، و حرف هایی که باید زد اما نه به کسی، حرف های بی مخاطب، و حرف هایی که باید به کسی زد اما نباید بشنود. اشتباه نکنید، این غیر از حرف هایی است که از کسی می زنیم و نمی خواهیم که بشنود، نه، این که چیزی نیست. از اینگونه بسیار است و بسیار کم بها و همه از آن گونه دارند؛ سخن از حرف هایی است به کسی، به مخاطبی، حرف هایی که جز با او نمی توان گفت، جز با او نباید گفت، اما او نباید بداند، نباید بشنود، حرف های عالی و زیبا و خوب این ها است، حرف هایی که مخاطب نیز نا محرم است!
این چگونه حرف هایی است؟
این چگونه مخاطبی است؟

« دکتر علی شریعتی »


        داغ کن - کلوب دات کام
شنبه 28 آبان 1390برچسب:شعر,اشعار,دکتر شریعتی, :: 2:16
شکوهمند

وقتی زور ، جامه تقوی می پوشد ، بزرگترین فاجعه در تاریخ پدید می آید ! 

فاجعه ای که قربانی خاموش و بی دفاعش علی است و فاطمه و بعدها دیدیم که فرزندانشان یکایک و اخلافشان همه !  


        داغ کن - کلوب دات کام
شنبه 28 آبان 1390برچسب:شعر,اشعار,دکتر شریعتی, :: 2:6
شکوهمند

سرمایه داری « پول » را جانشین « خدا »
و « تولید » را جانشین « توحید »
و « اقتصاد » را جانشین « عشق »
و « قدرت » را به جای « حقیقت »
و « لذت » را به جای « کمال » ،
« سلطه بر طبیعت » را به جای « تسلط بر خویش »؛
« قانون جنگلی » که وارث هزاران سال فرهنگ و قانون و حقوق می شود
و رابطه ها ،رابطه گرگان و سگانی که بر مرداری هجوم برده اند و این بر آن مخلب میکشد و این بر آن منقار؛
زندگی کردن برای مصرف،قربانی کردن « آسایش » برای ساختن و خریدن « وسایل آسایش » و در نهایت انسان پرستنده می ماند؛
اما نه دیگر چون گذشته پرستنده کمال، ارزش، زیبایی ها، مطلق، خیر، بینایی، آفرینندگی، جود، بلکه پرستنده دو چیز:
« سرمایه » و « سکس »
آگاه از اینکه آدمی اکنون بیگانه پول میشود و دیوانه لذت و بنده مصرف:
مسخ فطرت، بندگی و جنون در پست ترین و ننگین ترین شکلش.

«دکتر علی شریعتی» 


        داغ کن - کلوب دات کام
شنبه 28 آبان 1390برچسب:شعر,اشعار,دکتر شریعتی, :: 1:44
شکوهمند

 خدایا:
کافر کیست؟ مسلمان کیست؟ شیعه کیست؟ سنی کیست؟
مرزهای درست هرکدام ، کدام است؟
من آرزو می کنم که روزی سطح شعور و شناخت مذهبی ، در این تنها کشور شیعه جهان ، به جایی برسد که سخنگوی رسمی مذهب ما‌ «فاطمه» را آنچنان که سلیمان کتانی - طبیب مسیحی - شناسانده است، و «علی» را آنچنان که دکتر جورج جرداق - طبیب مسیحی - توصیف میکند و «اهل بیت» را آنچنان که ماسینیون کاتولیک تحقیق کرده است و «ابوذر غفاری» را آنچنان که جودة السحار نوشته است و حتی «قرآن» را آنچنان که بلاشر - کشیش رسمی کلیسا - ترجمه نموده است و «پیغمبر» را آنچنان که ردنسن - محقق یهودی - میبیند، بفهمد و ملت شیعه و محبان اهل بیت و متولیان رسمی ولایت و مدعیان مذهب حقه جعفری روزی بتوانند به ترجمه آثار این کفار رسمی!! توفیق یابند.
خدایا این مردم شیعه اند ، شیعه علی ، تنها پیروان اهل بیت ، تنها ملتی که حق را تشخیص داده اند و چهره پرشکوه علی را و عظمت های خاندان علی را یافته اند؟؟
و دکتر بنت الشاطی ، استاد دانشگاه و نویسنده توانایی ، که قلمش و عمرش همه در خدمت زنان اهل بیت ، که میگفت:(من در این خانه زندگی میکنم )، سنی است؟
و بلاشر که روحانی رسمی مسیحیت بود و چهل سال در تحقیق و ترجمه قرآن رنج برد و بر روی آیات کور شد کافر است؟
و ماسینیون که دریایی از دانش بود و ۲۷ سال تمام در زندگی سلمان، نخستین بنیانگذار تاریخ شیعه در ایران، غرق شد و هرگاه از فاطمه ، از عرفان اسلامی و از سلمان سخن میگفت ، سراپا مشتعل میشد کافر است؟
خدایا:
به من بگو ، تو خود چگونه میبینی؟ چگونه قضاوت میکنی؟ 
آیا عشق ورزیدن به اسمها تشیع است؟ یا شناختن مسمّی ها؟
«دکتر علی شریعتی»


        داغ کن - کلوب دات کام
شنبه 28 آبان 1390برچسب:شعر,اشعار,دکتر شریعتی, :: 1:28
شکوهمند

 

دنیارا نگه دارید

می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند

ستایش کردم ، گفتند خرافات است

عاشق شدم ، گفتند دروغ است

گریستم ، گفتند بهانه است

خندیدم ، گفتند دیوانه است

دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم !


کمتر بترس بیشتر امیدوار باش ,,کمتر ناله کن بیشتر نفس بکش ,,کمتر حرف بزن بیشتر بگو,, کمتر متنفر باش بیشتر عشق بورز ,,و در این صورت است که تمامی چیزهای خوب از آن تو خواهد شد.


        داغ کن - کلوب دات کام
شنبه 28 آبان 1390برچسب:شعر,اشعار,دکتر شریعتی, :: 1:25
شکوهمند

 آتش و دریا 

من با عشق آشنا شدم 

و چه کسی این چنین آشنا شده است ؟

هنگامی دستم را دراز کردم

که دستی نبود.

هنگامی لب به زمزمه گشودم ،

که مخاطبی نداشتم.

و هنگامی تشنه ی آتش شدم ،

که در برابرم دریا بود و دریا و دریا.....!


        داغ کن - کلوب دات کام

 با لاله که گفت... 

از دیده به جای اشک خون می آید

دل خون شده ، از دیده برون می آید

دل خون شد از این غصّه که از قصّه عشق

می دید که آهنگ جنون می آید

می رفت و دو چشم انتظارم بر راه

کان عمر که رفته ، باز چون می آید؟

با لاله که گفت حال ما را که چنین

دل سوخته و غرقه به خون می آید

کوتاه کن این قصه ی جان سوز ای شمع

کز صحبت تو ، بوی جنون می آید


        داغ کن - کلوب دات کام
شنبه 28 آبان 1390برچسب:شعر,اشعار,دکتر شریعتی, :: 1:57
شکوهمند

 

پروردگارم ،مهربان من 

از دوزخ این بهشت، رهایی ام بخش!

در اینجا هر درختی مرا قامت دشنامی است 

و هر زمزمه ای بانگ عزایی 

و هر چشم اندازی سکوت گنگ و بی حاصلی ...

در هراس دم می زنم 

در بی قراری زندگی می کنم 

و بهشت تو برای من بیهودگی رنگینی است

من در این بهشت ،

همچون تو در انبوه آفریده های رنگارنگت تنهایم.

"تو قلب بیگانه را می شناسی ، که خود در سرزمین وجود بیگانه بودی"

"کسی را برایم بیافرین تا در او بیارامم"

دردم ، درد "بی کسی" بود


        داغ کن - کلوب دات کام
دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:شعر,اشعار,دکتر شریعتی, :: 1:15
شکوهمند

اتوبیوگرافی ! 

در باغ « بی برگی » زادم

و در ثروت « فقر » غنی گشتم.

و از چشمه « ایمان » سیراب شدم.

و در هوای « دوست داشتن » ، دم زدم.

و در آرزوی « آزادی » سر بر داشتم.

و در بالای « غرور » ، قامت کشیدم.

و از « دانش » ، طعامم دادند.

و از « شعر » ، شرابم نوشاندند.

و از « مهر » نوازشم کردند.

و « حقیقت » دینم شد و راه رفتنم.

و « خیر » حیاتم شد و کار ماندنم.

و « زیبایی » عشقم شد و بهانه زیستنم


        داغ کن - کلوب دات کام
دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:شعر,اشعار,دکتر شریعتی, :: 1:6
شکوهمند

 بی قرار

"آن نی خشکم 
که بر لب نوازشگر ناپیدای تو 
که قصه ی فراق را در من می نوازی 
به غربت خوش پی بردم".
و اکنون نه در این عالم،
که در خویشتن قرار ندارم.
ونه در زیستن
که در بودن خویش نمی گنجم ،
که جامه ی تنگ خویشتنم.


        داغ کن - کلوب دات کام
دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:شعر,اشعار,دکتر شریعتی, :: 1:0
شکوهمند

 پیام آشنایی

"رجعت"
شورانگیزترین آرزوی دل ها ی خوناکرده به تبعیدگاه است،
نیمی از عمر را
درتعبیدگاه سیاه به سرکردم و با آن خونکردم.
با قلعه بانبن بیعت نبستم.
تنها و غمگین در خلوت جمیعت خلق می گردم
وبا کسم کاری نیست.
و گویی هر چشمی مرا چشم خلیفه ای است،
در من آویخته و مرا امید رهایی نیست،

پیام آشنایی نیست.


        داغ کن - کلوب دات کام
دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:شعر,اشعار,دکتر شریعتی, :: 1:56
شکوهمند

 

نیاز 
وقتی که دیگر نبود ،

من به بودنش نیازمند شدم.

وقتی که دیگر رفت ،

من در انتظار آمدنش نشستم.



وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد ،

من او را دوست داشتم. 

وقتی که او تمام کرد ،

من شروع کردم .

وقتی او تمام شد ،

من آغاز شدم .

و چه سخت است تنها متولد شدن ،

مثل تنها زندگی کردن 

مثل تنها مردن ...


        داغ کن - کلوب دات کام
دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:شعر,اشعار,دکتر شریعتی, :: 1:49
شکوهمند

 

آسمان،
کشور سبز آرزوها،
چشمه ی مواج و زلال نوازش ها،امیدهاو...

انتظار! انتظار!...
سرزمین آزادی،نجات،جایگاه بودن وزیستن،
آغوش خوشبختی،نزهتگه ارواح پاک فرشتگان معصوم،

میعادگاه انسان های خوب،
از آن پس که ازاین زندان خاکی،
بادست های مهربان مرگ،نجات یابد!


        داغ کن - کلوب دات کام
دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:شعر,اشعار,دکتر شریعتی, :: 1:17
شکوهمند

 نیایش

خدایا
آتش مقدس "شک" را 
آنچنان در من بیفروز
تا همه ی "یقین"هایی را که در من نقش کرده اند،بسوزند.
وآنگاه از پس توده ی این خاکستر،
لبخند مهراوه برلب های صبح یقینی،
شسته از غبار،طلوع کند.

خدایا 
به هرکه دوست می داری بیاموز 
که عشق از زندگی کردن بهتر است ،
وبه هرکه بیشتر دوست می داری ،بچشان
که دوست داشتن از عشق برتر!

خدایا
به من زیستنی عطا کن،
که در لحظه ی مرگ،
بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذاشته است،
حسرت نخورم.
ومردنی عطاکن،
که بر بیهودگی اش،سوگوار نباشم.
بگذار تا آنان را من،خود انتخاب کنم،
اما آنچنان که تو دوست داری.
"چگونه زیستن"را تو به من بیاموز،
"چگونه مردن" را خود خواهم آموخت!


        داغ کن - کلوب دات کام
یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:اشعار دکتر شریعتی,شعر, :: 23:43
شکوهمند

 دوست داشتن

دوست داشتن از عشق بهتر است.
ومن هرگز خود را
تا سطح بلندترین قله ی عشق های بلند،
پایین نخواهم آورد.

 

بسوزم

چه امید بندم به این زندگانی 
که در نا امیدی سر آمد جوانی

سرآمد جوانی و ما را نیامد پیام
وفایی از این زندگانی

بنام ز محنت همه روز تا شام 
بگریم زه حسرت شام تا روز 

تو گویی سپندم بر این آتش طور
بسوزم از این آتش آرزوسوز

بود کاندرین جمع ناآشنایان
پیامی رساند مرا آشنایی؟

شنیدم سخن ها زه مهر و وفا،لیک 
ندیدم نشانی زه مهر و وفایی

چو کس با زبان دلم آشنا نیست
چه بهتر که از شکوه خاموش باشم 

چو یاری مرا نیست همدرد ،بهتر
که از یاد یاران فراموش باشم 

ندانم در آن چشم عابدفریبش 
کمین کرده آن دشمن دل سیه کیست؟

ندانم که آن گرم و گیرا نگاهش 
چنین دل شکاف و جگر سوز از چیست؟

ندانم در آن زلفکان پریشان دل
بی قرار که آرام گیرد ؟

ندانم که از بخت بد، آخر کار
لبانٍ که از آن لبان کام کیرد؟


        داغ کن - کلوب دات کام
یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:شعر,اشعار,دکتر شریعتی, :: 23:34
شکوهمند

 دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،
دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را
این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!
باید آدمش پیدا شود!
باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش
پشیمان نخواهی شد!



ادامه مطلب ...

        داغ کن - کلوب دات کام
یک شنبه 1 آبان 1390برچسب:دکتر شریعتی,شعر, :: 10:30
شکوهمند

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 15 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
نويسندگان
امکانات ويژه
  • مترجم گوگل

  • رنک پيچ در گوگل

    Free PageRank Checker
  • آمار وب سایت



ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 144
تعداد نظرات : 85
تعداد آنلاین : 1